دیکشنری
داستان آبیدیک
طفره رو
english
1
general
::
shirk, stick in the mud, tergiversator, goldbrick
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
طعنه زدن
طعنه زن
طعنهزن
طغرا
طغیان
طغیان آب
طغیان گر
طغیان کردن
طغیان کننده
طفره
طفره آمیز
طفره پذیر
طفره رفتن
طفره رفتن از اجرای قانون یا عمل به قانون
طفره رفتن از داوری
طفره رو
طفره روی
طفره زدن
طفره زن
طفره زنی
طفره وتعلل
طفرهرو
طفرهزن
طفل
طفل رضیع
طفل شیرخوار
طفل یتیم
طفلانه
طفلک
طفولیت
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید